سلامی چو بوی خوش ساندویچ تقدیم شما باد :/ حال و احوالتان چگونه است ؟ یکی از کارهای خبیث خود و آیسان ( دوست پایه و شیطان خود ) را برایتان در ادامه مطلب آورده ام :/ اگر علاقه مند به خواندن آن هستید به ادامه مطلب شرفیاب گردید .
خب عرض کنم خدمتتون ما دو تا معلم مطالعات داریم تو مدرسمون یکیش که خانم شهابی ( عشقم نفسم جوووونم ) معلم هشتم ها به جز هشتم ۱ هست و یکی دیگه هم خانم شیخ نیا معلم بقیه کلاس ها به جز بعضی از کلاس ها هست و البته خیلی هم خشن و سخت گیر و بداخلاقه :/ بعد یه روز ما معلم نداشتیم ( کل روز ) گلنار دوستم یهو زد به سرش گفت من میخوام برم بشینم سر کلاس خانم شیخ نیا :/// خودشو فاطیما یکی از همکلاسیام رفتن نشستن سر کلاسش :/ بعد از چند دقیقه من یهو یه فکر شیطانی به سرم زد هاهاها . بعد به آیسان هم گفتم اونم که پایه سریع موافقت کرد . رفتیم تو کلاس دنبال لقمه گشتیم . از یکی از دوستام یاسمن گرفتیم بعد رفتیم دم کلاس خانم شیخ نیا . من با ترس و وحشت در زدم گفتم خانم ببخشید گلنار اینجاست؟! بعد خودم چشم چرخوندم دیدمش . رو به خانم گفتم ببخشید خانم مامان گلنار یه لقمه اورد گفت بدم بهش چیزی نخورده رفتم بهش دادم . جوری بهم نگاه میکرد گلنار گفتم الانه که اشکش در بیاد :/ آیسان که پشت در از خنده ریسه میرفت ، منم که خندم میگرفت به زور تونستم تحمل کنم ، دیگه همه فهمیدم که نقشه بود :/ رفتیم بیرون و گلنار اومد ، من به آیسان گفتم آیسان بدو بریم دنبال سنگ مزار :/ یهو گلنار میاد بیرون و میفته دنبالمون و کلی فحش نثارمون میکنه بله دیگه ما همچین آدمای خبیثی هستیم هاهاهاهاها :/ شما هم چند تا از کارهای خبیث و شیطانیتونو بگین
۰Copy Link Last Comments :
Tags :