سلام :) بالاخره تموم شد ...! امروز روز آخر بود ...! برای خوندن خاطره ی امروز برین ادامه مطلب ...
یک سال ( تحصیلی ) گذشت ...! با همه ی خوبی ها و بدی هامون ، همه ی قهر کردنا و آشتی کردنامون ، خر خونی هامون واسه امتحانای ریاضی و علوم ، حرص دادن خانم مردانی ، زبون درازی هامون واسه اورک کبیر و اورک صغیر و ... از تقلب هامون سر زنگ های اول شنبه و آخر چهارشنبه گرفته تا رپ خونی و دیوونه بازی هامون سر کلاس ... کلاسی که یه روز مهدکودک بود ، یه روز طویله ، یه روز دیوونه خونه و هر از گاهی هم کلاس درس ...! دلم واسه تمام اون روزایی که سر کلاس فیلم می دیدیم ولی هیچی از فیلم متوجه نمی شدیم تنگ میشه ، واسه تمام وحشی بازیامون وقتی معلم نداشتیم ، واسه اون صداهای مسخره ای که یهو سر کلاس از خودمون در می اوردیم تنگ میشه ، واسه آب بازیمون بعد از اخرین امتحان نوبت اول که من مجبور شدم واسه اینکه ضایع نباشه با چادر دوستم برگردم خونه ، تنگ میشه ، واسه تمام اون نقاشی هایی که اول سال در وصف معلمان گرامی می کشیدیم تنگ میشه ، دلم واسه تمام اون خنده های وحشتناکمون تنگ میشه ، واسه اون انشاهای طنزی که در مورد کلاسمون می نوشتیم تنگ میشه ، واسه کلاسمون ، کلاس معروفی که کل معلما و معاونا از دست بچه هاش آس بودن تنگ میشه ، واسه کلاس ۸/۴ که همه میگفتن شیطون ترین و مرموز ترین کلاس مدرسه اس تنگ میشه ، واسه اتحاد کلاسمون که همیشه پشت هم بودیم و همه ی کلاس ها به ما حسودیشون میشد ، واسه تیم والیبال کلاس تنگ میشه ، و از همه مهمتر دلم واسه تک تکتون تنگ میشه ...! بهترین هایی که مفهوم رفاقت رو بهم یاد دادن ، مفهوم مرام و معرفت ، مفهوم عشق :) نمیدونم چطور میتونم بدون شما تابستون رو بگذرونم . اما نه ، من ولتون نمیکنم ، تو تابستون هم قسم میخورم باهاتون هماهنگ کنم تا همه جمع شیم دور هم و خاطرات گذشته رو مرور کنیم ...! اره من ولتون نمیکنم ، هیچوقت ...! حتی اگه تو دبیرستان از هم جدا شیم ... دوستون دارم ( خیلییییی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنین ) :)))) چند تافیلم و عکس هستن از کلاسمون اگه دوست داشتین ببینین :) این فیلم : کلیک این فیلم دوم : کلیکاین ادامه ی فیلم دوم : کلیک اینم چند تا عکس : اینم من و ملینا :* خاطره ی شما از آخرین روز مدرسه چیه ؟ برام بنویسید :)
۰Copy Link Last Comments :
Tags :
Unknown
۵ خرداد ۹۸، ۱۰:۲۶
آخرین روز مارو بردن دفتر :|
گفتن شما خیلی خوب بودین چرا آب بازی میکنین و اینا :/
بعدم بهمون تهمت مسخره کردن یکی از بچ کلاسو زدن آخر زنگم ازمون معذرت خواهی کردن .-.
-----------
آخرشم نه بغل کردیم نه هیچی یه فپیرو گفتیم و برای اینکه قراره همو تا21 خرداد ببینیم احساس گناه کردیم XD
ولی از شوخی گذشته امسال خیلی آتیش سوزوندیم رو معلم سوسک انداختیم خندیدیم (خیلی خندیدیم اونم سر کلاس) کلاسارو پیچوندیم تعهد امضا کردیم کراش زدیم آهنگ خوندیم به کراشای هم خندیدیم (مخصوصا به کراشای من :|) یه پیج تو اینستا زدیمو بچه های مدرسرو ریپورت کردیم XD
وااای هیچوقت یادم نمیره بهمن ادا درآوردیم که من دارم میمیرم همه پروفایلاشونو مشکی کردن رفیقای نهمم گریه میکردن وای یه وضی!! بعد کراشم برام گریه کرد وای وای XD
خلاصه که زودتموم شدن...
𝑺𝒆𝒕𝒂𝒚𝒆𝒔𝒉 🌙🤍
۱۴ خرداد ۹۹، ۲۳:۰۴
ما نوبت اول اب بازی کردیم :/ من از مانتوم فقط اب می چکید XD همه لباسام هم خیس شده بود
ما با اشک راهی خانه هایمان شدیم ×_×
سوسک ؟ @_@
عاخی :(
اوه اوه شما دیگ وضعتون خرابه ×_× حتی تو اینستا هم شیطونی کردین ؟ :////
بهت نمیخورد انقدر ناقلا و شیطون باشی :////
